تحلیل کهنالگوی «نقاب» و «سایه» در شعر نازک الملائکه
نویسندگان
چکیده
نقد کهنالگو یا همان نقد اسطورهای به بررسی ناخودآگاه جمعی، یعنی ضمیر و ذهن ناخودآگاه بشر میپردازد. این نقد با بهرهگیری ازنظریه یونگ، برای روان شخصیتی انسان پنج الگوی اصلی به نامهای سایه، نقاب، آنیما، آنیموس و خود تعریف کرده است که نقاب و سایه در تکامل شخصیت هر فرد، نقش اساسی دارد. این کهنالگوها وجه مشترک همهی انسانها، بهویژه شاعران، بهشمار میآید و در شعر، نمودی عینیتر دارد. باتوجه به سازگاری کهنالگوهای نقاب و سایه در اشعار نازکالملائکه، این جستار میکوشد تا آن را در اشعار وی به روش تحلیل توصیفی اجرا و نقابها، سایهها و روش بهکارگیری آنها را درشعر وی روشن نماید. برایند پژوهش نشان میدهد ایشان از رفتارهایی چون شر، بدی، گناه، طمع و دزدی بهعنوان سایه و از خصلتهایی مانند خوبی، زهد، ایمان، رحمت و مهربانی، نقابی بر شخصیت انسان برای حضور در اجتماع برمیگزیند و از نقابهایی بهره میجوید که در ادبیات باتوجه به دیدگاه یونگ قابل انطباقاند. و از شخصیتهای اسطورهای و اجتماعی مانند تاییس و برده، نقاب میسازد و دیدگاههایش را از پس شخصیت نقابین بیان میکند و با بهکارگیری ضمیر متکلم با شخصیت نقابین یکی میشود؛ ولی سرانجام از آن فاصله میگیرد و من خود را نمایان میسازد.
منابع مشابه
گریز از واقعیت در شعر سهراب سپهری و نازک الملائکه
گریز به جهان آرمانی در مواجهه با سختیهای زندگی واقعی حسی شناخته شده در وجود آدمی است که از دیرباز به عرصۀ ادبیات راه یافته است. یکی از درونمایههای اصلی در آثار سهراب سپهری و نازک الملائکه که از طلایهداران شعر فارسی و عربی در دوران معاصر به شمار میآیند، همین درونمایۀ قدیم است. این دو در ترسیم جهان مطلوب خود از دو خاستگاه مشترک فکری بهره برداند که وجه مشترک آنها، نگرش استعلاییِ مبتنی بر گذر از...
متن کاملگریز از واقعیت در شعر سهراب سپهری و نازک الملائکه
گریز به جهان آرمانی در مواجهه با سختیهای زندگی واقعی حسی شناخته شده در وجود آدمی است که از دیرباز به عرصۀ ادبیات راه یافته است. یکی از درونمایههای اصلی در آثار سهراب سپهری و نازک الملائکه که از طلایهداران شعر فارسی و عربی در دوران معاصر به شمار میآیند، همین درونمایۀ قدیم است. این دو در ترسیم جهان مطلوب خود از دو خاستگاه مشترک فکری بهره برداند که وجه مشترک آنها، نگرش استعلاییِ مبتنی بر گذر از...
متن کاملاسطوره در شعر نیما و نازک الملائکه پیشگامان شعر جدید پارسی و تازی
مقایسه ی ادبیات دو ملت که از نظر زبان و جغرافیای سیاسی با هم تفاوت دارند ، به کشف اندیشه ها و تحولات ادبی مشترک می انجامد و نشان می دهد دو شاعر علی رغم تفاوت زبانی تا چه اندازه در سبک و محتوا به هم شبیه و دارای چه شباهات و مشترکات روحی هستند .در راستای این نگرش ، اسطوره پردازی در آثار دو شاعر نوگرای پارسی و تازی – نیما و نازک الملائکه – مورد مقایسه قرار گرفت و روشن شد که آنان به دلیل خفقان...
متن کاملمنابع من
با ذخیره ی این منبع در منابع من، دسترسی به آن را برای استفاده های بعدی آسان تر کنید
عنوان ژورنال:
مجلة الجمعیة العلمیة الایرانیة للغة العربیة و آدابهاISSN 23456361
دوره 10
شماره 31 2014
کلمات کلیدی
میزبانی شده توسط پلتفرم ابری doprax.com
copyright © 2015-2023